یادداشت روح الله عالم زاده

مدیر مسئول پیام ساوه آنلاین

آیت الله موسوی اردبیلی – رحمت الله علیه – با ذکرخاطره ای از تواضع ، سعه ی صدر و حلم امام خمینی – قدّس سرّه الشّریف – فرموده اند :

« روزی در خدمت امام خمینی (ره) در مورد برخی از اشخاص صحبت شد . ایشان فرمودند : ”برخی از این‌ها تا آنجا که من می شناسم آدم‌های خوب و متدیّنی هستند“. بلافاصله یکی از آقایان گفت : اینها شما را قبول ندارند . امام در پاسخ بیان کردند : قبول نداشته باشند . مگر من از #اصول_الدین هستم ؟ من هم فردی هستم مانند افراد دیگر . ممکن است کسی مرا قبول کند ؛ کس دیگر هم قبول نکند . »

آری ، امام امّت و بزرگانی همچون ایشان از آنجا که همواره خود را در محضر خدای تبارک و تعالی می یافتند ، هرگز بر اساس منیّت ها و خود برتر بینی ها سخنی بر زبان جاری نمی کردند ؛ تصمیمی نمی گرفتند و با منتقدین و حتّی مخالفین خویش با خوی استبدادی رفتار نمی کردند و همواره با اخلاق حسنه ای که لازم است سرلوحه ی آحاد جامعه اسلامی و علی الخصوص امناء و خواص مردم باشد ، رفتار می کردند ، چرا که در ایّام شباب و عهد طلبگی به درس اخلاق رفته و از محضر دردانه ای چون مرحوم آیت الله شاه آبادی مستفیض شده بودند .

بالتّبع اگر خواص جامعه و متولّیان امورِ مردم ، خود را « اصول الدین » نپندارند و یا به تعبیر قائد عظیم الشان : از سیم خاردارهای نفس خویش رهیده باشند ، طبعا خویشتن را خالصانه و متواضعانه در محضر خدای منّان خواهند یافت و فکر و عمل خود را از هرگونه خودرأیی و استبداد به دور نگه خواهند داشت و بالعکس ، اگر چنانچه مسئولی با شنیدن کوچک ترین انتقاد دلسوزانه ، مستدل و حق ، فورا برآشفته شود و گوش را بر شنیدن عیوبِ خود ببندد ، طبعاً خود را بی نیاز از نظر و یا نقد دلسوزانه ی دیگران دانسته و عنقریب است در ورطه خودرأیی گرفتار شود ؛ آنگونه که علی بن ابیطالب _ علیه افضل صلوات المصلّین _ فرمود : « من استبدا برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها »

مع الاسف ، گاهی شاهد بروز خودرأیی و بر نتابیدن نقد از سوی برخی مسئولین و کارگزاران در شهرستان ساوه هستیم !

روحیه و خصلت مذمومی که گهگاه – خواسته یا ناخواسته – در رفتار و گفتار بعضی از ایشان بروز می کند و اگر انسان از مراتب اخلاص این آقایان آگاه نباشد ، می پندارد که استبداد و خودبرتر بینی در ذهن و دلشان نهادینه شده تا آنجا که به خویش اجازه می دهند هر انتقاد منطقی و دلسوزانه ای را با مشتی اتهامات ناروا پاسخ دهند !

در حالی که اگر این حضرات انتقادها را به خوبی بشنوند و با منطق درصدد پاسخگویی به آن برآیند ، به نهادینه شدن « فرهنگ نقدپذیری و پاسخگویی » کمک شایانی کرده اند .

اینان اگر خود را « اصول الدّین » نپندارند و صادقانه به کاستی ها و – احیانا – خطاهای خویش مُذعِن شوند ، قبل از هر چیز منیّت و غرور ِ کاذب را از خود پس زده اند و سپس ، خویشتن را برای برداشتن گام هایی بلند در جهت پیشرفت و تعالی خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنند ، مهیا کرده اند .

غم انگیز است که این دوستان گمان می برند که اتّهام زدن به منتقد ، راه مناسبی برای پاسخگو نبودن است و یا از این طریق می توانند صدای منتقدینِ مشفق را خاموش کنند اما نمی دانند که گرفتارِ اشتباه محاسباتی بزرگی شده اند ، چرا که اولا ، مردم را ناظر بر رفتار خویش نمی بینند و به قضاوت عیال الله باور ندارند و ثانیا ، از این حقیقت که برخی از منتقدین آنها از آن « بیدهایی نیستند که در تندبادهای اتهامات و وصله های ناچسب بلرزند » غافل اند ؛ پس چه خوب است که در کنار تمامی خصائلِ پسندیده شان ، خود را بی نیاز از انتقادِ مشفقانه نبینند و با اقتدا به امام خویش هر لحظه و هر دم با خود تکرار کنند : « من #اصول_الدین نیستم »